تحول در حوزه به چه معناست
به نظر ما در حوزههای علمیه بایستی اهداف جداگانهای را مورد توجه قرار داد. یك هدف، ساختن مجتهد فقیه متخصص فنی، باید فقهائی باشند و مجتهدینی باشند؛ این یك هدف، افرادی با استعدادهایی در حدّ خاص، و با شوق و علاقه بایستی بروند طرف اینجور درس خواندن و به سمت آن رفت. در كنار اینها كسانی باشند كه قدرت استنباط پیدا كنند و بتوانند از منابع اسلامی معارف الهی را به دست بیاورند، اما نه به قصد اِفتاء. نه به قصد اینكه در فقه یك انسان متبحر متخصص در فقه بشوند، نه! به قصد اینكه بتوانند معارف اسلامی را كه بحثهای فراوان و كتابهای فراوان و مباحث لازم برای به خصوص جامعهی امروز ما در آنها هست اینها را استخراج بكنند و دراختیار مردم بگذارند، در اختیار نظام بگذارند. و ما امروز چقدر احتیاج داریم به اینجور استنباطها. در حقیقت مجتهدین درجهی دو كه اینها اگر چه از لحاظ عمق فقهی و درسی درجهی دو هستند اما ممكن است از لحاظ سعهی نظر و مُتِحَنِّن بودن از آن دستهی اوّل حتی قویتر و بالاتر و همهجانبهتر باشند.
یك هدف دیگر برای مبلغین آن كسانی كه میتوانند اسلام را تبلیغ كنند، تبیین كنند برای مردم، درس بخوانند برای اینكه بشوند یك مبلّغ، ممكن است مجتهد هم اصلاً نشوند. لازم هم نیست، قدرت اجتهاد و استنباط پیدا كند. تا حالا هم همینجور بوده، یعنی آنهایی كه متخرجین حوزهی علمیه بودند بعضی مجتهدین عالیمقام سطح بالا شدند همه آنجور نشدند. بعضی مجتهدین درجهی دو شدند كه به كار همان رفع نیازهای آنچنانی میآمدند. بعضیها هم مبلغین شدند اما بیبرنامه اینكار انجام گرفته، لذا ریخت و پاش زیاد داشته است. هدر دادن امكانات و نیروها زیاد توی آن وجود داشته. از اوّل این را مشخص كنند، پایهای را معلوم كنند همه، تا آن پایه برسند، بعد راهها منشعب بشود و عوض بشود. تخصصگرائی یك اخلاق دانشگاهی است كه میتواند وارد حوزهها بشود و با هدفهای مختلف، رشتههای درسی گوناگون و روشهای گوناگون بوجود بیاید.۱۳۶۴/۰۹/۲۶